نوروز با همه هیاهویی که داشت بالاخره پا به دهستان قشنگ ما عزیزک گذاشت . خونه ها مرتب،لباسها نو،دلهای پیر وجوّن مملو از شادی وامید به رحمت الهی در سال جدید،سفره هفت سین همراه با آینه و قرآن و... چیده شده،
دیدار ها تازه می شوند، قلبها پر ازمحبت و هم دلی ، شکوفه های آلوچه گرچه کمی روی درخت کم رنگ شدن ولی جاشنو با سبزی برگهای باطرواوت وشاداب عوض می کنه، هوا گاهی بارونی و گاهی آفتاب هم سرکی می کشه و زود برمی گرده پشت ابرها ، تواین حال وهوای خوب وزیبا انگار یه چیزی ته دلها سنگینی میکنه!با یه نگاه کوچیک میشه فهمید این سنگینی به خاطرفراغ عزیزانیه که سالهای قبل باهم سال رو تحویل کردیم اما حالا کنارمون نیستن ، چقدر زیبا مردم با به یاد کسانی هستند که روزی باهم در کوچه پس کوچه های عزیزک قدم می زدند ، نفس می کشیدندو زندگی می کردندو چقدر سخته جای خالی اونا رو دیدن .
تو حال و هوای دیدوبازدید و عید دیدنی گرچه به ظاهر همه کارهاشنو تعطیل کردن اما....(بقیه در ادامه مطالب)